سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خواستگاری زنی که دیگری از او خواستگاری کرده است حرام است اما به نظر نمی‌رسد که اگر منتهی به وصلت شود عملی غیرقانونی رخ داده باشد.

ازدواج مایه آرامش جان و روان آدمی است و راه رشد و کمال معنوی آن را هموار می کند؛ چنانچه در روایات فراوانی آمده است: ازدواج کنید تا نیمی از ایمانتان کامل شود، خواب شخص متأهل برتر از عبادت شخص مجرد است، یک نماز متأهل برتر از هفتاد نماز مجرد است.

به عقیده روان شناسان نیز ازدواج، چون موجب عشق ورزیدن است، در ارضای نیاز روانی انسان به محبت و مورد علاقه قرار گرفتن، موءثر است و در نتیجه، تکامل و شکوفایی نیروهای درونی او را به دنبال دارد.

ازدواج به عنوان یک تاسیس حقوقی و قانونی دارای مراحلی است که خواستگاری اولین مقدمه بر این پیمان مهم به‌شمار می‌رود. همه ما در ضمیر خود درک روشنی از خواستگاری داریم . خواستگاری «بیان رسمی تقاضای ازدواج» است و عموماً به لحاظ عرفی، با مراجعه خانواده و آشنایان پسر به خانواده دختر و طرح موضوع فوق محقق می‌شود.

موانع شرعی و قانونی خواستگاری

خواستگاری از چه شخصی مجاز است و چه زمانی خواستگاری ممنوع است؟ ماده 1034 قانون مدنی پاسخ ما را تا حدود زیادی می‌دهد: «هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد، می‌توان خواستگاری کرد.»

با دقت در این ماده قانونی به این نکته پی می‌بریم که در بعضی از موارد برای خواستگاری از زنان موانع و محدودیت‌هایی وجود دارد. بنابراین خواستگاری هنگامی صحیح است که:

اولا، ازدواج با آن زن حرام نباشد. قطعا کسی که ازدواج با او صحیح نیست را نمی‌توان خواستگاری کرد. این ممنوعیت دایره‌ای بزرگ‌تر از محارم سببی و نسبی و رضاعی دارد.

بنابر این قاعده این است: «در صورتی که ازدواج با زنی حرام باشد، خواستگاری از او نیز حرام و ممنوع است.» خواه حرمت دایمی باشد مانند حرمت ازدواج با عمه و خاله یا حرمت موقت مانند حرمت ازدواج با خواهر زن پیش از آنکه نکاح خواهر قبلی منحل شده باشد همچنین است خواستگاری از همسر دیگری ممنوع است.

زنی که در دوره «عده رجعی» به سر می‌برد نیز مانند زن شوهردار است و به تصریح یا کنایه (به طور ضمنی)نمی‌توان از او خواستگاری کرد زیرا این نوع خواستگاری تجاوز به حق طلاق‌دهنده است و امکان رجوع را از وی سلب می‌کند.

عده رجعی بعد از طلاق رجعی از سوی زن رعایت می‌شود و زنی که در عده رجعی است حکم زن شوهردار را دارد به طوری که شوهر او می‌تواند رجوع کند. به گزارش حمایت، در میان فقها نظری وجود دارد که خواستگاری از زنی که دوران عده وفات را سپری می‌کند به صورت غیر‌صریح و کنایه منعی ندارد، ولی خواستگاری زنی که در عده بائن است فقط به کنایه مجاز است. با وجود این شوهر پیشین زن می‌تواند به تصریح نیز از او خواستگاری کند.


ثانیا، کسی که خواستگاری می‌شود موضوع خواستگاری دیگری نباشد. اما سوال این است که آیا این ممنوعیت جنبه قانونی هم دارد یا تنها یک منع شرعی و اخلاقی است؟ در این خصوص باید گفت خواستگاری زنی که دیگری از او خواستگاری کرده است حرام است اما به نظر نمی‌رسد که اگر منتهی به وصلت شود عملی غیرقانونی رخ داده باشد.

البته اگر خواستگار از او صرف ‌نظر کند یا اذن خواستگاری دهد قطعا مانعی در این راه نخواهد بود زیرا به گفته پیامبر (ص) این کار ورود در معامله دیگری است و ورود در آن پیش از برهم زدن نامزدی نهی شده است همچنین از آنجا که نهی، ظهور در حرمت دارد، نظر معتبر فقیهان امامیّه حرمت این خواستگاری است. فقیهان عامه نیز در این باره اتفاق نظر دارند. به علاوه اضرار به دیگری و تجاوز به حق خواستگار، از نظر اخلاقی نیز ممنوع است.




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 بهمن 15 توسط داود مهدی خانی

همه انبیا سخن حق آورده‌‌اند. ولی کتب انبیای گذشته زیر هیمنه، سیطره و نفوذ قرآن کریم حفظ می‌‌‌شود و خداوند، قرآن را مهیمن بر کتب انبیای پیشین قرار داده است و این، ‌دلیل برتری پیامبر اسلام(ص) است.

فضیلت پیامبر اعظم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله بر سایر انبیای بزرگ خدا با دلایل مختلف قرآنی، روایی و عقلی ثابت می‌شود. در این نوشتار، برخی دلایل قرآنی این مسأله را از زبان و قلم استاد گرانقدر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی پی می‌گیریم.

در میان انبیا برخی بر بعضی دیگر برتری دارند. انبیای اولوالعزم از سایر پیامبران افضل‌ا‌‌ند. در میان پیامبران اولوالعزم نیز تفاضل وجود دارد: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ»؛ برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم. «وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَی بَعْضٍ»؛ بی‌‌گمان ما برخی پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم.

با بررسی چند مطلب، برتری پیامبر اسلام(ص) بر سایر پیامبران اولواالعزم اثبات می‌‌شود.

1-بشارت حضرت مسیح(ع)
در قرآن کریم از زبان حضرت عیسی(ع) آمده است: «وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»؛ و نوید دهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد و نام او احمد است.

بشارت در موردی است که پیامبر بعدی، مطلبی نو و تازه برای امتش بیاورد. اگر پیامبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح سخن گفته باشد، نخست اینکه دیگر نیازی به آمدن پیامبری تازه نبود و دوم اینکه مجالی برای بشارت نبود. سخن حضرت مسیح(ع) که من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق می‌‌کنم و آمدن پیامبری را در آینده بشارت می‌‌دهم، نشان می‌‌دهد که رسول اکرم(ص) از حضرت عیسی(ع) افضل و قرآن کریم از انجیل بالاتر و رهاورد پیامبر اسلام، بیش از رهاورد مسیح(ع) است، زیرا تنها در این صورت معنای بشارت تحقق می‌یابد.

2-هیمنه قرآن بر کتب انبیای پیشین
همه انبیا سخن حق را آورده‌‌اند؛ ولی کتب انبیای گذشته زیر هیمنه، سیطره و نفوذ قرآن کریم حفظ می‌‌شود و خدا قرآن را مهیمن بر کتب انبیای پیشین قرار داده است. هیمنه، به معنی سیطره و نفوذ علمی است.  خدای سبحان در سوره مائده، پس از ذکر نام چند تن از انبیا می‌‌فرماید: پس از انبیای گذشته و به دنبال آثار آنان، عیسی فرزند مریم را فرستادیم؛ در حالی که تورات را تصدیق می‌‌کرد و به او انجیل را دادیم...

سپس خطاب به پیامبر خاتم می‌‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ»؛ ما این کتاب را به درستی فرو فرستاده‌‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ یعنی از تحریف و دگرگونی آنها جلوگیری می‌‌کند؛ به گونه‌‌ای که موارد تحریف‌‌شده آنها را، پس از عرضه بر قرآن کریم، به خوبی می‌‌توان تشخیص داد.

از سوی دیگر، کمال علمی، مقام و شخصیت معنوی هر پیامبری در کتاب آسمانی او ظهور می‌‌کند؛ به عبارت دیگر، کتاب آسمانی هر پیامبری تجلّی شخصیت همان پیامبر است، پس کمال علمی و شخصیت معنوی پیامبر خاتم در قرآن ظهور می‌‌کند. بنابراین چون هیمنه، سیطره و فضیلت قرآن بر کتاب‌های انبیای سلف ثابت شد، سیطره و فضیلت رسول خاتم بر دیگر انبیا نیز ثابت می‌‌شود.

حاصل آنکه مقام موسای کلیم در حدّ تورات و مقام عیسای مسیح در حدّ انجیل و مقام انبیای دیگر در حدّ کتب و صحف آسمانی آنان است؛ مقام پیغمبر در حدّ قرآن است و قرآن نیز بر تورات، انجیل و صحف دیگر مهیمن است، پس پیغمبر اسلام(ص) مهیمن بر موسای کلیم(ع)، عیسای مسیح(ع) و انبیای دیگر است.

از برجسته‌‌ترین مزایای علمی رسول اکرم(ص) این است که خدای سبحان قرآن را به او آموخته و حقیقت آن را در قلب مطهر او القا کرده است: «وَإِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ»؛ بی‌‌گمان قرآن را از نزد فرزانه‌‌ای دانا به تو می‌‌آموزند.

بنابراین، زمانی می‌‌توانیم منزلت علمی رسول گرامی را ارزیابی کنیم که حقیقت قرآن را بشناسیم، زیرا هر پیامبری به اندازه کتابش، مردم را به حقّ دعوت می‌‌کند و هر چه به عنوان آیه تدوینی کتاب اوست، در وجود مبارک آن پیامبر، به عنوان آیه تکوینی و وجود عینی متحقّق است، پس همان ‌‌طور که برای معارف کتاب آسمانی درجاتی هست، برای ولایت و رسالت اولیا و فرستادگان خدا مراتبی خواهد بود و چون اکتناه قرآن مقدور همه نیست و فقط دسترسی به برخی درجات آن مقدور است، اکتناه شخصیّت علمی رسول گرامی هم مقدور همه نیست و شناخت برخی خصوصیات او مقدور خواهد بود.

به همین دلیل خدای سبحان برای معرفی عظمت شخصیت رسول اکرم(ص) می‌‌فرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ»؛ و بی‌‌گمان به تو سوره مبارکه «فاتحه» و قرآن سترگ را دادیم.

امام صادق(ع) فرمود: «ما کَلَّم رَسُولُ اللّهِ الْعِبادَ بِکُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ»؛ رسول خدا با هیچ کس به اندازه عمق فکر خود سخن نگفته است؛ یعنی آنچه شما از سخنان آن حضرت می‌‌فهمید، عمق فکر و عمق کلام پیامبر نیست و هرچه بالا بروید، به عمق فکر او نمی‌‌رسید.

البتّه آن حضرت هرچه باید بگوید، گفته است و چیزی را کتمان نکرده است؛ امّا اشخاص به میزان ظرفیت هستی خود، سخنان آن حضرت را درک می‌‌کنند. اخلاق پیامبر(ص) نیز برابر با قرآن کریم است: «وانّک لعلی خُلُقٍ عظیم». خدای سبحان در این آیه پیامبر خود را به عظمت اخلاقی می‌‌ستاید: و به راستی تو راست، خوی سترگ. «کان خلقه القرآن»؛ اخلاق آن حضرت قرآن بود و قرآن کریم مهیمن بر تمام کتاب‌های آسمانی است، پس اخلاق رسول اکرم(ص)، برتر از ملکات اخلاقی پیامبرانی است که سایر کتابهای آسمانی بر آنان نازل شده است.

*شناخت رسول اکرم (ص) بر همگان آسان نیست
چون حقیقت رسول گرامی(ص)، همان حقیقت قرآن است و معرفت حقیقت قرآن، برای افراد معمولی و متعارف ممکن نیست، شناخت رسول اکرم(ص) هم برای همگان میسّر نیست؛ با این تفاوت که گروهی تنها گوشه‌‌ای از حقیقت نبوّت را درک می‌‌کنند و به آن مؤمن می‌‌شوند؛ ولی فرورفتگان در چاه طبیعت، هرگز حقیقت رسالت را نمی‌‌بینند و در نتیجه به آن کفر می‌‌ورزند. از این رو در قرآن آمده است: «َتَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ وَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ»؛ می‌‌بینی که به تو می‌‌نگرند؛ در حالی که نمی‌‌بینند.

حاصل آنکه شناخت پیامبر، بدون شناخت قرآن ممکن نیست. آنچه در حدیث آمده است که «رسول خدا را جز خدا و علی‌‌بن‌‌ابی‌‌طالب(ع)، کسی نشناخت»، به معرفت‌های نوری نظر دارد.

پیامبر قرآن را در نشئه کثرت، در لباس الفاظ به زبان عربی مبین، از خداوند آموخت و در نشئه وحدت آن را به صورت بسیط و بدون لفظ، در مرحله ام‌‌الکتاب از خداوند تلقّی کرد. پس شناخت پیامبر بدون شناخت همه مراحل قرآن، به ویژه مرحله ام‌‌الکتاب میسّر نیست.

3- خاتمیّت رسول اکرم(ص)
خدای سبحان در مورد خاتمیّت رسول اکرم(ص) می‌‌فرماید: «مَّاکَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛ محمد پدر هیچ ‌‌یک از مردان شما نیست؛ اما فرستاده خدا و خاتم(واپسین) پیامبران است.

«خاتم» یعنی مُهر که در پایان نوشته‌‌ها و نامه‌‌ها قرار می‌‌گیرد. نویسنده پس از آنکه آنچه را لازم بود، نوشت و تمام مقاصد خود را بیان کرد، پایان نوشته خود را مُهر کرده، ختم آن را اعلام می‌‌کند. انبیا کتاب و کلام حق‌‌اند، چنان ‌‌که درباره حضرت عیسی(ع) آمده است: «یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ»؛ خداوند تو را به کلمه‌‌ای از خویش نوید می‌‌دهد که نامش مسیح، پسر مریم است.

خداوند که از طریق فرستادن پیامبران و وحی با انسان‌ها سخن می‌گوید، پس از پایان کلمات و گفتارش، سلسله نبوّت و صحیفه رسالت پیامبران را با فرستادن پیامبر اکرم(ص) مُهر کرده است.

مقصود از خاتمیّت، تنها تأخّر و خاتمیّت زمانی نیست، بلکه خاتمیّت رتبی در قوس صعود نیز هست. بنابراین از آیه مذکور چنین استفاده می‌‌شود که پیامبر اکرم(ص) واجد همه مزایا، فضیلت‌ها و خصوصیات پیامبران گذشته است و تا روز قیامت احدی بهتر و کامل‌‌تر از او نخواهد آمد، زیرا اگر کامل‌‌تر از او یافت می‌‌شد، حتماً او به مقام خاتمیّت می‌‌رسید؛ نه رسول اکرم(ص).

اثبات مطلب، به صورت قیاس استثنایی این است که اگر پیامبری برتر از پیغمبر خاتم، تا روز قیامت ظهور کند، پیامبر اسلام، پیامبر خاتم نیست، زیرا اگر خدا انسانی بیافریند که در علم و عمل، اکمل و افضل از پیامبر اسلام باشد، هرگز آن انسان اکمل و افضل، از این انسان کامل و فاضل پیروی نکرده، از امّت او نیست. چون انسانی که کمال برتر را دارد، مطاع و متبوع خواهد بود و دیگران را به مقام خود و آن کمال برتر هدایت می‌‌کند و او باید، هم خاتم پیامبران و هم شاهد جهانیان و اُسوه امتها باشد؛ در حالی که خدای سبحان پیامبر اسلام را به خاتم پیامبران معرفی کرده و شاهد جهانیان خوانده است: «فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِن کُلِّ أمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَـؤُلاء شَهِیدًا»؛ ما در قیامت از هر اُمّتی شاهدی بر اعمال آنها می‌‌آوریم(که در دنیا حوادث را تحمّل کرده، در آخرت شهادت می‌‌دهد) و تو را به عنوان شاهد همگان می‌‌آوریم؛ یعنی هر چه اُمّتها در دنیا انجام دادند، تو مشاهده کرده، شهادت خواهی داد؛ تو بر بینش همه انبیا سیطره داری و گواهی می‌‌دهی؛ تو نه تنها شهید امت خود، بلکه شهید انبیا و امتهای آنان هستی.

4-رسول اکرم(ص) بنده‌ مقام اطلاق
بعضی انسان‌ها تحت تدبیر اسم‌های جزئی حق‌‌اند. بعضی در حقیقت، عبدالرّزاق، عبدالباسط، عبدالقابض، عبدالکریم یا عبدالجلیل هستند؛ امّا پیامبر اسلام(عبده) است؛ یعنی پروردگاری مدبّر و مربّی شخص وی است که نهایی‌‌ترین مرتبه را داراست و در قوس صعود، مقامی برتر از مقام ربوبیّت شخص رسول اکرم(ص) نیست: «وَأَنَّ إِلَی رَبِّکَ الْمُنتَهَی»؛ و به درستی که پایان هر چیز، به سوی پروردگار توست.

«هو» که همان هویت مطلقه است، عالی‌‌ترین اسم از اسمای حسنای خدای سبحان است و آن حضرت به عالی‌‌ترین اسم منتسب است. بنابراین، چون جامع‌ترین کلمه به او اشاره دارد، کامل‌‌ترین عبودیت از آن او خواهد بود و او در قوس نزول، از نزد همان مقام «هو» تنزّل کرده، و هویت مطلقه، مبدأ ارسال رسول اکرم(ص) است: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»؛ اوست که پیامبر خود را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها پیروز گرداند.

خدای سبحان وقتی کلمه «عبد» را برای انبیا به کار می‌‌برد، با نام آن‌ها همراه می‌‌کند؛ برای مثال می‌‌فرماید: «وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ...»؛ یاد کن بندگان ما ابراهیم، اسحق و یعقوب را... یا «یاد کن بنده ما داود را» یا «یاد کن بنده ما ایّوب را»؛ ولی پیامبر خاتم را بی‌‌نام یاد می‌‌کند و نام مبارک پیغمبر را قبل یا بعد از کلمه «عبد» نمی‌‌آورد تا گفته شود که نام آن حضرت به دلیل قرینه محذوف است. «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا»؛ بزرگوار است آن (خداوندی) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا بیم‌‌دهنده‌‌ای برای جهانیان باشد.

کلمه «عبد» به صورت مطلق و غیر مقیّد، به فرد کامل انصراف دارد که رسول خداست. دیگران عبد مقیّد، یعنی بنده تعیّنات مقیّد هستند؛ ولی رسول اکرم(ص) بنده آن مقام اطلاق است. در سوره اسراء نیز آمده است: «سبْحَانَ الَّذِی أَسرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً...» و در سوره کهف «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَی عَبْدِهِ الْکِتَابَ». گمان نشود که کلمه «الذی» از موصولات است و عاید می‌‌خواهد، زیرا عاید را با الفاظ دیگر نیز می‌‌توان بیان کرد.

کلمه «عبدنا» (بنده ما) که در مورد سایر پیامبران به کار رفته، به کثرت نظر دارد؛ ولی کلمه «عبده» ناظر به مقام وحدت است. به همین دلیل، این کلمه حتی از کلمه «عبدالله» هم بالاتر است، زیرا این عبودیّت، نشان هویت مطلقه است که از مقام الوهیّت بالاتر است. بنابراین هیچ کمالی برای انسان متکامل فرض نمی‌‌شود؛ جز اینکه پیامبر(ص) به آن مقام نایل آمده است.

سیاق آیات سه گانه یاد شده، به شکلی رساتر، در سوره نجم آمده است: «فَأَوْحَی إِلَی عَبْدِهِ مَا أَوْحَی»؛ پس خداوند به بنده خود وحی کرد آنچه وحی کرد.

5-پیامبر(ص) اولین مسلمان
خدای سبحان به پیامبرش فرمود: «وبذلک اُمرت و انا اوّل المسلمین». منظور از (اول المسلمین)، اوّلیّت ذاتی است که گاهی از آن به اوّلیّت رتبی یاد می‌‌شود. خداوند درباره حضرت ابراهیم(ع) با اینکه از نظر زمانی جلوتر است و سرسلسله انبیای ابراهیمی(ع) است و درباره حضرت نوح(ع) که شیخ الانبیاء و حضرت آدم(ع) که ابوالبشر است، از این عبارت استفاده نکرده است. این نکته نشان می‌‌دهد که این اوّلیت، زمانی، تاریخی و مادّی نیست، زیرا اگر منظور اولیّت زمانی بود، هر پیامبر نسبت به قوم خویش «اول المسلمین» بود؛ پس علت اینکه خدای سبحان تنها به پیامبر اسلام فرمود که بگو «من مأمورم که نخستین مسلمان باشم»، این است که وی صادر اول و ظاهر اول است؛ یعنی هیچ‌‌کس در رتبه وجودی او قرار ندارد، چنان‌که نخستین کسی که در قیامت محشور می‌‌شود، آن حضرت است.



نوشته شده در تاریخ شنبه 92 دی 28 توسط داود مهدی خانی


حق چو دید آن نور مطلق در حضور/ آفرید از نور او صد بحر نور

آفرینش را جز او مقصود نیست/ پاک دامن تر زاو موجود نیست


میلاد نبی اکرم گرامی باد . . .


ماه فرو ماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد

قدر فلک را کمال و منزلتى نیست / در نظر قدر با کمال محمد. . .


میلاد نور مبارک



مژده دهید چون که هفته وحدت آمده
میلاد امام صادق و پیمبر رحمت آمده
کاش در این جمعه از آسمان ندا دهند
ای منتظران ظهور،منجی بشریت آمده
ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع)تبریک و تهنیت باد.

اللهم صلی علی محمد و ال محمد
پیامبر(ص)میفرماید :هرکس صلوات بر من را در نوشته ای بنویسد تا زمانی که ان نوشته باقی است فرشتگان برای او استغفار میطلبند. میلاد حضرت محمد (ص) مبارک



نام احمد،نام جمله انبیاست
چون که صد امد،نود هم پیش ماست
میلاد نبى رحمت (ص)مبارک باد


میلاد گل بوستان نبوى،وام دار شیعه علوى،امام جعفر صادق(ع)مبارک باد



به امر رب خود لب?ک گو??م
به همراه م?ئک جمله گو??م
س?م و رحمت حق بر محمد
اللهم صل عل? محمد



فیض دو جهان به حب مولا بسته ست ..
بر گوشه ای از چادر زهرا(س) بسته ست ..
دنیا به گروه "پـنـج تـن" وابسته ست..
دوسـت داشـتـنِ اهـل بـیـت(ع) کـافـی نـیـسـت،بـایـد بـه دوسـت داشـتـه هـاشـون عـمـل کـنـیـم..
یـا عـلـی


 

امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم / تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . .



محمّد وارث پیغمبران است / که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی / محمّد علت خلقِ جهان است . . .
میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک


میلاد جامع علم و عمل و عبادت ، پرچم دار شاهراه ولایت علوى، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گرامى باد!



به آمنه بنت وهب، خدا عطا کرده پسر
پسر چه گویم که به خلق، خدا عطا کرده پدر
میلاد پیامبر رحمت، تاج آفرینش بر شما خجسته باد.


 

گوش کن هفت آسمان درشور و حالی دیگرند/عرشیان و فرشیان نام * محمد *میبرند/میلاد پیامبر نور و رحمت بر همه شما مبارک باد




ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرورست
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
اللهم صلی علی محمد و آل محمد




خدایا تورا سوگند میدهیم به دو مولود نورانی امشب سلامتی دین ودنیا رابه شما عطا فرماید
عید بر شما وخان
واده محترمتان مبارک




نوشته شده در تاریخ شنبه 92 دی 28 توسط داود مهدی خانی

میلاد با سعادت حضرت رسول (ص) و امام جعفر صادق مبارکباد .




نوشته شده در تاریخ شنبه 92 دی 28 توسط داود مهدی خانی

تقویم ماه
شب اوّل: این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مؤمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید و مشرکان قریش که خانه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را محاصره کرده بودند، به گمان آن که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در بسترش آرمیده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشیرهاى برهنه به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) را بکشند، على(علیه السلام) را دیدند که از آن بستر برخاست! بدین سان، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در فرصتى مناسب خود را از چنگال مشرکان قریش نجات داد و على(علیه السلام) نیز با این فداکارى، عشق و علاقه و برادرى خود را نسبت به رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نشان داد; این در حالى بود که هر زمان ممکن بود کسى را که در بستر خوابیده به قتل برسانند.
آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ; بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)
سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.

روز هشتم: در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ آغاز گردید.(3)

روز دهم:
روز ازدواج رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) است در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.(4)

روز دوازدهم: این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)است.(5)
همچنین در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید.(6) و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال 132 است.(7)


روز چهاردهم: در سال 64 در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.(8)
وى پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یارانش مى باشد - در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید; جنازه اش را در دمشق دفن کردند; ولى اکنون اثرى از او نیست.(9)

شب هفدهم: طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.(10)
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)

روز هفدهم: همان گونه که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).
همچنین در چنین روزى در سال 83 هجرى قمرى، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)
ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد; در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.

اعمال این ماه:
روز اوّل این ماه: علما گفته اند مستحب است، به شکرانه هجرت موفّقیت آمیز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این روز را روزه بگیرند و صدقه و انفاق و احسان نمایند،(1) و همچنین زیارت آن بزرگوار، در این روز مناسب است.
مرحوم «سیّد بن طاووس»، دعایى را براى این روز در کتاب اقبال نقل کرده است.(2)

روز دوازدهم: در این روز دو رکعت نماز مستحب است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سه مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» و در رکعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره «توحید» خوانده شود.(3)

روز هفدهم: همان گونه که قبلا گفته شد این روز مطابق نظر مشهور علماى امامیّه، روز ولادت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و همچنین میلاد امام صادق(علیه السلام)است و روز بسیار مبارکى است و داراى اعمالى مى باشد:
1) غسل; به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(4)
2) روزه; که براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: کسى که این روز را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یکسال را مقرّر مى فرماید.(5)
3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مؤمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(6)
4) زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک; در روایتى از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسى است که به هنگام حیاتم به سوى من هجرت کرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (که به من مى رسد).(7)
5) زیارت امیر مؤمنان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى که امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى کنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وى را زیارت کرد.(8) (این زیارت در بخش زیارات،
صفحه 301 آمده است).
6) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبىّ اکرم(صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.(9)
بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره کامل گیرند. 


--------------------------------------------------------------------------------

1. اقبال، صفحه 592. 2. همان مدرک، صفحه 596. 3. همان مدرک، صفحه 599. 4. فلاح السائل، صفحه 61. 5. اقبال، صفحه 603. 6. همان مدرک. 7. همان مدرک، صفحه 604. 8. همان مدرک، صفحه 608. 9. اقبال، صفحه 603. 


منبع: مفاتیح نوین




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 دی 26 توسط داود مهدی خانی

سالروز ولادت باسعادت فرخ لقای عالم لاهوت، حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه و آله) و پیشوای بزرگ مذهب جعفری، حضرت امام صادق (علیه السلام) خجسته باد.

نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاکیان فرستاد. شاخه های مهربان درختان، گونه به رنگ فلق ساییدند. آبشاری از نور، خنده های شادمان خورشید را به زمینیان بخشید و جوشش از شکوه آسمان را در بر گرفت. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر کردند و همگی قدوم نوزادی را که سبب آفرینش بود تبریک گفتند. یا محمّد! به جمع خاکیان دوستدارت خوش آمدی.جاری شور و سرور، در کوچه های خلوت مکه، حکایتی تازه داشت و باد در گوش بلندترین نخل ها از پیش، خبر می برد و مژدگانی می گرفت. کنگره های کاخ ستم لرزیدند. دریاچه های کفر خشک شدند. آتشکده های الحاد به سردی گراییدند و آغوش اسلام به مولود خجسته خود مباهات کرد. محمّد آمد! ثمره خلقت آمد! پیامبر مهر به سرای دنیا خوش آمد! ای بهار آفرینش! ای سبب خلقت! ای دستاویز هستی! مقدمت گلباران! ای آفتاب فروزان ادیان الهی! ای آخرین فرستاده حق به سوی بشر! کعبه از آمدنت در شادی است و آسمان مکه همراز شب های تنهایی خود را یافته است. شیشه کفر شکسته و خبر آمدنت در گوش ادیان و اعصار طنین انداخته است. قدومت مبارک ای پیام آور صلح و دوستی! ای تو که از حق آمدی و به حق برانگیخته شدی. آفتاب جهان فروز و عالم تاب توحید هستی که برف ظلم را آب کرده و نوید بهار می دهی! نامت بلند و دینت پاینده باد! 




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 دی 26 توسط داود مهدی خانی

سوره واقعه,فضیلت سوره واقعه,معنی سوره واقعه,ختم سوره واقعه

تلاوت قرآن در ماه رمضان

بهترین اعمال در شبها و روزهاى ماه مبارک رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولى چون قرآن در ماه رمضان نازل شده است، از اجر و ثواب ویژه‏اى برخوردار است چنانچه وارد شده:

الحدیث:

قال ابو جعفر (علیه السلام):

لکل شى‏ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان (4)

ترجمه:

براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن رمضان است.


بنا بر این امتیازات قرآن به اعتبار نزولش در ماه رمضان از ماههاى دیگر بیشتر است.

الحدیث:

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

من تلافیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فى غیره من الشهور. (5)

ترجمه:

اگر کسى در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثوابش مثل کسى است که در غیر ماه رمضان یک ختم قرآن کرده است.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 تیر 26 توسط داود مهدی خانی

?

اعمال و اذکاری برای گشایش رزق و روزی

 مرحوم سید محمد خامنه ای تبریزی: قرائت سوره ذاریات در هر روز موجب ثروت فراوان می‌گردد همین طور که قرائت این سوره به همراه سوره های طلاق مزمل و الم نشرح در هر روز برای توسعه امر معاش مجرب است به طوری که من حیث لا یحتسب می‌رسد و موجب حیرت عقول می‌گردد. و در اهمیت این ختم فرموده که اگر در روز این ختم از شما فوت شد آن‌را در شب به جای آرید.

جهت گشایش رزق از امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)
ملا محمد صادقی عراقی در نهایت سختی و پریشانی و بدحالی بود. به هیچ وجه برای او گشایش نمی‌شد تا آن که شبی در عالم خواب خدمت حضرت حجت (علیه‌السلام) رسید و عرض حال خود بگفت. حضرت حجت (علیه‌السلام) فرمود: به نزد سید محمد سلطان آبادی برو و به دستورالعمل آن عمل کن:


اول: آن که بعد از فجر صبح دست بر سینه گذارد و هفتاد مرتبه بگوید (یا فتاح) 

دوم: آن که مواظبت کن به خواندن: لاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَ اَلْحَمْدُللِهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَلا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً.


سوم: آن که بعد از هر نماز صبح بخواند این جملات را: بِسْمِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ قَوْقاهُ الله سَیِّآتِ ما مَکَرُوا اِلاَّ الَهِ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجِبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجیِ الْمُؤمِنینَ حَسْبُنا اللهَ وَ نِعْمَ الْوَکیلِ وَ انْقَلِبُوا بِنِعْمَهً مِنَ اللهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءُ ماشاءَ‌اللهُ لا ماشاءَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ ماشاءَ اللهُ لا ماشاءَ النّاسَ ماشاءَ اللهُ اَنْ یَرَهُ النّاسَ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبینَ حَسْبِیَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقینَ حَسْبِیَ الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ حَسْبِیَ اللهُ رَبُّ الْعالَمینَ حَسُبی مَنْ هُوَ حَسْبی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبی حَسْبی مَنْ کانَ مُنْذُ کُنْتَ حَسْبی حَسْبِیَ اللهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ وَ الْحَمْدُللِهِ رَبِّ الْعالَمینَ.


 دعا جهت زیاد شدن روزی
این دعا را روزی چهارده مرتبه تا 9 روز بخواند:

اللهمانی اَسْئَلُکَ به حقَّ وَلِیَّکَ مُحَمَدِّ بن عَلیًّ عَلَیهِ السَّلامُ اِلاّ جُدْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَیَّ مِنْ وُسْعِکَ وَ وَسَّعَتَ عَلَیَّ رِزْقَکَ وَ اَغْنَیْتَنی عَمَّنْ سِواکَ وَ جَعَلْتَ حاجَتی اَلَیْکَ وَ قَضاها عَلَیْکَ اِنَّکَ لِما تَشاءُ قَدیر
دعا جهت توسعه رزق از امام جواد (علیه السلام)

یا مَنْ یَکْفی مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ لا یَکْفی مِنْهُ شَیْ‌ءٌ اِکْفِنی ما اَهَمَّنی.
دستوری از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و اله و سلم اگر قرضی دارید و از پرداخت آن عاجز شدید این دعا را ورد خود قرار دهید به ویژه بعد از هر نماز صد مرتبه بگویید انشا الله موفق به ادای قرض خواهید شد اَللّـهـُـمَّ اَغـنِـنـی بـِـحـَلا لـِکَ عَن حـَرامـِکْ وَ بـِـفـَضـْـلـِکَ عَــمـَّـنْ سـِـواکْ علاوه بر اینکه بعد از هر نماز می‌خوانید همواره بخوانید

دعا جهت غنی شدن از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم)
حضرت خاتم‌الانبیاء (علیه السلام) به اصحاب صفه در وقتی که از تنگدستی خود شکایت کردند این دعا را تعلیم شان فرمود که دائم بخوانند، غنی خواهند شد.

اللّهُمَّ رَبِ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ اِقْضِ عَنّا الدَّیْنِ وَ أغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ

 رسیدن به اجابت
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: کسی که صد بار لا اله الا الله الملک الحق المبین بگوید، خدای عزیز غائب او را از فقر پناه داده و وحشت قبرش (یا ترس از برونفکنی) را از بین می‌برد، بی نیازی را به دست آورده و در بهشت را کوبیده است. (نقل از کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق)

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: هنگامی که انسان کاری را آغاز می‌کند باید تا یک سال آن را ادامه دهد، سپس اگر خواست به کار دیگری بپردازد. دلیل آن درک شب قدر و وصول به تقدیر الهی است . (اصول کافی، ج 2، ص 83)
 
آیه به جهت زیادی رزق
به تجربه رسیده آن که در هر روز بخواند آیه مبارکه و من یتق الله تا آخر آیه 3 سوره طلاق را سه مرتبه بعد از نمازهای واجب یا سه مرتبه صلوات در اول آن و سه مرتبه صلوات در آخر آن بخواند موجب وسعت رزق خواهد بود. انشاء الله.

وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا.

 درمان فقر و دعای رزق و روزی
هر کس سوره‌ی قارعه را بنویسد و با خود همراه داشته باشد اگر معیشت و زندگی بر او تنگ و سخت باشد زندگی بر او آسان خواهد شد.

   گشایش رزق و روزی,دعای گشایش رزق و روزی

     دعای رزق و روزی
هر کس سوره‌ی صافات را در هر روز جمعه بخواند خداوند در دنیا به او رزق و روزی زیاد و مخصوصی خواهد رسانید که نه شیطان و نه هیچ ظالمی در او تصرف نتوانند کرد .
 
خواص دنیوی سوره ذاریات
1- هر کس این سوره را تلاوت کند لااقل یک‌بار در هر روز بخواند، ثروت حلال برای او به هم رسد به طوری که متحیر گردد.


2- از امام صادق (علیه‌السلام) : هر کس این سوره را روز یا شب بخواند خدا معیشت او را اصلاح فرماید او را رزق وسیعی عنایت نماید.


3- مرحوم سید محمد خامنه ای تبریزی: که قرائت سوره ذاریات در هر روز موجب ثروت فراوان می‌گردد همین طور که قرائت این سوره به همراه سوره های طلاق مزمل والم نشرح در هر روز برای توسعه امر معاش مجرب است به طوری که من حیث لا یحتسب می‌رسد و موجب حیرت عقول می‌گردد. و در اهمیت این ختم فرموده که اگر در روز این ختم از شما فوت شد آن‌ را در شب بجای آرید.
شیخ صدوق از حضرت امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است که فرموده: هر کس سوره مبارکه ذاریات را روز یا شب بخواند خدا معیشت او را اصلاح فرماید و او را رزق وسیعی عنایت نماید.


ادا قرض و دین
دستوری از پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و اله و سلم اگر قرضی دارید و از پرداخت آن عاجز شدید این دعا را ورد خود قرار دهید به ویژه بعد از هر نماز صد مرتبه بگویید انشا الله موفق به ادای قرض خواهید شد:


اَللّـهـُـمَّ اَغـنِـنـی بـِـحـَلا لـِکَ عَن حـَرامـِکْ وَ بـِـفـَضـْـلـِکَ عَــمـَّـنْ سـِـواکْ

علاوه بر اینکه بعد از هر نماز می‌خوانید همواره بخوانید.

 گشایش روزی و ادا قرض
ابو بصیر نقل می‌کند: به حضرت صادق (علیه‌السلام) از حاجت خودم شکایت کردم و از آن حضرت خواستم که به من دعایی جهت رزق بیاموزد

حضرت صادق (علیه‌السلام) فرمود: در نماز شب، وقت سجده (در روایت دیگر: در سجده آخرِ رکعتِ هشتمِ نافله شب) این دعا را بخوان: یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ یا خَیْرَ مَسْئُولٍ وَ یا اَوْسَعَ مَنْ اَعْطی وَ یا خَیْرَ مُرْتَجیً اُرْزُقْنی وَ اَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِکَ وَ سَبِّبْ لی رِزْقاً مِنْ قَبْلِکَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ.


حضرت این دعا را به من تعلیم فرمود، از وقتی که من آن را خواندم، دیگر محتاج نشدم.
 
توجه:
نکته ای که شایسته است در اینجا متذکر شویم این است که تمام این دعاها و اذکاری که توصیه شده به این معنا نیست که اگر هرکس با هر اعتقادات و اعمالی این ها را به جای آورد قطعاً نتیجه خواهد گرفت.
همان طور که می دانید هر عملی یک مقدمه ای دارد که تا آن مقدمه نباید، عمل نتیجه ی مطلوبی نخواهد داشت. بنابر این برای نتیجه گرفتن از این دعاها و هر دعای دیگر ابتدا باید از گناهان خود توبه کنیم، یک مقدمه ای در درون خود و پل ارتباطی میان خود و آن کسی که از او خواسته ای داریم برقرار سازیم تا انشاالله به نتیجه ی مطلوب برسیم .

                                                                                                                                       منبع: شفا خانه قرآن




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 تیر 26 توسط داود مهدی خانی

دعای هنگام افطار

دعای هنگام افطار

اللَّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ

دعای امیر المومنین هنگام افطار:

بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَکَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِکَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ‏] مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

دعای هنگام صرف لقمه اول افطار:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِى

قرائت سوره مبارکه قدر نیز به هنگام افطار توصیه شده است .

 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 تیر 26 توسط داود مهدی خانی

دعای سحر همرا با ترجمه

دعای سحر,دعای سحر همراه با ترجمه

دعای سحر دعایی است که به مسلمانان توصیه شده است که در سحرهای ماه رمضان آن را بخوانند.


بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

 به نام خداوند بخشنده مهربان


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهاَّئِک بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِبَهاَّئِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به درخشنده ترین مراتب درخشندگیت با اینکه تمام مراتب آن درخشنده است خدایا درخواست می کنم به همه مراتب درخشند گیت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِاَجْمَلِهِ وَکُلُّ جَمالِکَ جَمیلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به زیباترین مراتب جمالت با اینکه تمام مراتب جمالت زیبا است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جمالت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاَجَلِّهِ وَکُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به باشکوهترین مراتب جلالت با اینکه تمام مراتب جلال تو باشکوه است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِاَعْظَمِها وَکُلُّ عَظَمَتِکَ عَظَیمَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به بزرگترین مرتبه عظمتت با اینکه تمام مراتب عظمتت بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه مراتب عظمتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِاَنْوَرِهِ وَکُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌاَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به نورانى ترین مراتب روشنیت با اینکه تمام مراتب روشنیت نورانى است خدایا از تو خواهم به همه مراتب نورت


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ رَحْمَتِکَ بِاَوْسَعِها وَکُلُّ رَحْمَتِکَ واسِعَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به وسیعترین مراتب رحمتت با اینکه تمام مراتب رحمتت وسیع است خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَلِماتِکَ بِاَتَمِّها وَکُلُّ کَلِماتِکَ تاَّمَّهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکَلِماتِکَ کُلِّهَا

خدایا از تو خواهم به تمامترین کلمات (و سخنانت ) با اینکه همه سخنانت تمام است خدایا از تو خواهم به همه سخنانت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به کاملترین مرتبه کمالت با اینکه تمام مراتب کمالت کامل است خدایا از تو خواهم به همه مراتب کمالت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ اَسماَّئِکَ بِاَکْبَرِها وَکُلُّ اَسْماَّئِکَ کَبیرَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَسْماَّئِکَ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به بزرگترین نامهایت با اینکه تمام نامهایت بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه نامهایت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عِزَّتِکَ باَعَزِّها وَکُلُّ عِزَّتِکَ عَزیزَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به عزیزترین مقام عزتت گرچه همه مراتب عزتت عزیز است خدایا از تو خواهم به همه مراتب عزتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَشِیَّتِکَ بِاَمْضاها وَکُلُّ مَشِیَّتِکَ ماضِیَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَشِیَّتِکَْ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به حق گذراترین مشیتت گرچه تمام مراتب مشیتت گذرا است خدایا از تو خواهم تمام مراتب مشیتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قُدْرَتِکَ بِالْقُدْرَهِ الَّتى اسْتَطَلْتَ بِها عَلى کُلِّشَىْءٍ وَکُلُّ قُدْرَتِکَ مُسْتَطیلَهٌ

خدایا از تو خواهم به حق آن قدرتت که احاطه پیدا کردى بدان بر هر چیز گرچه تمام مراتب قدرتت چنین است

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ کُلِّهاْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ وَکُلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

خدایا از تو خواهم به همه مراتب قدرتت خدایا از تو خواهم به حق نافذترین مراتب دانشت گرچه تمام مراتب دانشت نافذ است خدایا از تو خواهم

بِعِلْمِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ قَوْلِکَ بِاَرْضاهُ وَکُلُّ قَوْلِکَ رَضِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِقَوْلِکَ کُلِّهِ

به تمام مراتب دانشت خدایا از تو خواهم به حق پسندیده ترین سخنانت با اینکه همه سخنانت پسندیده است خدایا از تو خواهم به حق همه سخنانت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنَْ مَساَّئِلِکَ بِاَحَبِّها اِلَیْکَ وَکُلُّ مَساَّئِلِکَ اِلَیْکَ حَبیبَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَساَّئِلِکَ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به حق محبوبترین خواسته هایت پیش تو گرچه همه خواسته هایت پیش تو محبوب است خدایا از تو خواهم به حق همه خواسته هایت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ وَکُلُّ شَرَفِکَ شَریفٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِشَرَفِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به حق شریفترین مراتب شرفت با اینکه تمام مراتب آن شریف است خدایا از تو خواهم به همه مراتب شرفت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ سُلْطانِکَ بِاَدْوَمِهِ وَکُلُّ سُلطانِکَ داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِسُلْطانِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به حق ابدى ترین مراتب سلطنت گرچه تمام مراتب سلطنتت جاویدان است خدایا از تو خواهم به حق تمام مراتب سلطنتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِاَفْخَرِهِ وَکُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمُلْکِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به حق گرانمایه ترین مراتب فرمانرواییت گرچه تمام مراتب فرمانرواییت گرانمایه است خدایا از تو خواهم به همه مراتب فرمانرواییت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ عُلُوِّکَ بِاَعْلاهُ وَکُلُّ عُلُوِّکَ عالٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به والاترین مقام بلندت گرچه همه مراتب آن والاست خدایا از تو خواهم به همه مراتب بلندیت


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ مَنِّکَ بِاَقْدَمِهِ وَکُلُّ مَنِّکَ قَدیمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَنِّکَ کُلِّهِ

خدایا از تو خواهم به حق قدیمترین نعمتت گرچه همه نعمتهایت قدیم است خدایا از تو خواهم به حق نعمتهایت


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ آیاتِکَ بِاَکْرَمِها وَکُلُّ آیاتِکَ کَریمَهٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِآیاتِکَ کُلِّها

خدایا از تو خواهم به حق گرامى ترین آیاتت گرچه همه آیات تو گرامى است خدایا از تو خواهم به حق همه آیاتت



اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ شَاْنٍ وَحْدَهُ وَ

خدایا از تو خواهم بدانچه در آنى از شاءن و مقام و بزرگى واز تو خواهم به هر شاءن و مقامى جدا و

جَبَرُوتٍ وَحْدَها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِما تُجیبُنى [بِهِ] حینَ اَسْئَلُکَ فَاَجِبْنى یا اَللّهُ

بهر بزرگى جداگانه خدایا از تو خواهم به آنچه اجابت کنى دعایم را هنگامى که از تو خواهم که اجابت کنى اى خدا
پس هر حاجت که دارى از خدا بطلب که البتّه برآورده است انشاءالله .




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 تیر 26 توسط داود مهدی خانی

قالب وبلاگ